نشستن در سیاهی ها گناهه
تفنگم را بده تا ره بجویم
که هر که عاشقه پایش به راهه
برادر بی قراره
برادر شعله واره
برادر دشت سینهاش لاله زاره
شب و دریای خوف انگیز و طوفان
منو اندیشههای پاک و پویان
برایم خلعت و خنجر بیاور
که خون می بارد از دلهای سوزان
برادر نوجونه
برادر غرق خونه
برادر کاکلش آتش فشونه توکه با عاشقان در آشنایی تو که هم رزم و هم زنجیرمایی ببین خون عزیزان را به دیوار بزن شیپور صبح آشنایی
برادر بی قراره
برادر نوجونه برادر غرق خونه برادر کاکلش آتش فشونه