دیوانه اولی: تو امسال تو انتخابات ریاست جمهوری شرکت می کنی؟
دیوانه دومی: چی فکر کردی مگه دیوانه شدم!!!
-----------------------
یه یارو میره اصفهان کارخانه لیوان و بشقاب یکبار مصرف میزنه، بعد از شش ماه ورشکست میشه!!!
------------------------
اصفهانیه چشماش ضعیف بوده عینک میزده.
میخواد روزنامه بخونه هی عینکشو میزده یک کمی میخونده دوباره میذاشته تو جیبش دوباره میزده یه خورده میخونه و همینطور.
دوستش میگه: خوب، چرا عینکتو نمیزنی یکدفعه همشو بخونی؟
اصفهانیه میگه: آخه اونایی که درشت نوشته بدون عینک میتونم بخونم، عینک نمیزنم که شیشه اش مصرف نشه!!
----------------------------
از ترکه میپرسن: میدونی چرا اگه آدم از عقلش استفاده نکنه، هی کمتر و کمتر میشه؟
ترکه میگه: عقل دیگه چیه!!؟
--------------------------------
ترکه داشته میرفته میرسه به دوستش، دوستش میگه: غضنفر چی شده چاق شدی!؟
ترکه میگه: راستش خودمم نمیدونم چی شده، چند وقت پیش رفتم دکتر، گفت باید رژیم بگیری دیگه شبا چیزی نخوری، منم دیگه شبا چیزی نمیخورم ولی نمیدونم چرا بازم چاقتر شدم؟
دوستش میگه: حالا واقعا تو شبا دیگه هیچی نمیخوری؟
ترکه میگه: نه دیگه حالا زودتر میرم خونه با خانوم بچه ها قبل از اینکه تاریک بشه شام میخوریم، که مجبورم نباشم شب چیزی بخورم!!
---------------------------------------
یه اصفهانیه میره پیش آخونده میگه: حاج آقا من الآن حدود 25 ساله که نمازامو نخوندم باید چه کار کنم؟
آخوند میگه: میتونی پول بدی نمازاتو بخری.
اصفهانیه میگه: حالا نیمیشد یکجوری حلش کرد که پول مول تو کار نباشد؟ آمو، میشه شما یک وساطتی بوکنید ما بجاش روزه بیگیرم!!؟
-----------------------------------------
به دیوانهه میگن: تو هم عالمی داری ها!
میگه: آره، اگه این عاقلا بذارن!!
-----------------------------------------------------
ترکه میره پیش کسی که آینده رو میدیده و میگفته، بهش میگه: میشه نیگا کنی ببینی ما کی آدم میشیم!؟
یارو یخورده نگاه میکنه بعدش ساکت میشه هیچی نمیگه.
ترکه میگه: پس چی شد؟
یارو میگه: آخه من بیشتر از 100 سال آینده رو نمی تونم ببینم!!!
------------------------------------------------------
پدری برای پسرش از فوائد و زیبایی گلها مدتی حرف زد. بعداز تموم شدن حرفهاش از پسرش پرسید: خوب، پسرم تو چه گلی رو دوست داری؟
پسره گفت: باباجون، من گلی رو دوست دارم که از پشت 18 قدم زده بشه!!
-----------------------------------
یک روز یه ترک میره وسط کویر، میبینه یه نفر اونجا نشسته، به یارو میگه: آقا اگه میشه یه کم برو اون ور، منم بشینم!
----------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------
از ترکه میپرسن: میدونی پترس فداکار کی بود؟
میگه: یک دهقان فداکار بود، که وقتی گرگ به گوسفندای گله اش حمله کرد به خودش نارنجک بست رفت زیر تانک!!
--------------------------------------------------------------
اینهم یکی دیگه از قوانین دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد: فروش تخت خواب دونفره بدون سند ازدواج اکیدا ممنوع!!
----------------------------------------------